گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد اول
بیان وجه اختلاف در دین و روایت از رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله







[بیانات آن حضرت- علیه السلام- در باب بدعتها و رأي و قیاس]
143 - نقل است که حضرت أمیر علیه السّلام فرموده: دو نفر ( [بیانات آن حضرت- علیه السلام- در باب بدعتها و رأي و قیاس] ( 1
در پیشگاه خداوند مبغوضترین مردمند: یکی آنکه خداوند او را به خود واگذارده است و از راه راست منحرف گشته، و بدون
دانش و راهنما حرکت میکند، به سخنان ساختگی و دور از حقّ و حقیقت و بدعتهاي خویش سخت دل بسته، و به سرعت در راه
گمراه ساختن مردم گام بر میدارد، و براي افرادي که فریبش را بخورند فتنه است، وي از مسیر هدایت پیشینیان گمراه گشته؛ و
گمراهکننده کسانی است که در زندگی و پس از مرگش تابع او شوند، او بار گناهان کسانی را که گمراه ساخته به دوش میکشد
و همواره در گرو گناهان خویش نیز هست!. دوم کسی که مجهولاتی به هم بافته و به سرعت با حیله و تزویر در میان مردم نادان
پیش میرود، در تاریکیهاي فتنه و فساد به تندي قدم بر میدارد، [از نماز و روزه هم دم میزند] منافع صلح و مسالمت را
صفحه 177 از 184
نمیپذیرد، انسان نماها؛ وي را عالم و دانشمند میخوانند ولی عالم نیست. از صبح علی الطّلوع تا به شب همچنان به جمعآوري
چیزهایی میپردازد که کم آن از زیادش بهتر است، تا آنجا که خود را از آبهاي گندیده جهل سیر سازد، و بهص:
591 خیال خود گنجی فراهم ساخته، در صورتی که فائدهاي در آن یافت نمیشود، او در بین مردم به مسند قضا تکیه زده، و بر
عهده گرفته، که آنچه بر دیگران مشتبه شده روشن سازد، گمان نکند در آنچه او منکر است دانشی وجود داشته باشد و جز
معتقدات خویش روش درستی سراغ ندارد، اگر چیزي را به چیزي قیاس کند نظر خویش را تکذیب نکند [و اگر مطلبی بر او
تاریک باشد براي جهلی که در خود سراغ دارد آن را پنهان میکند] تا نگویند: نمیداند، اگر با قاضی پیشینش مخالفت میکند
اطمینان ندارد که قاضی پس از او حکم او را نقض نکند، و اگر با مشکلی روبرو شود یک سري حرفهاي توخالی را پیش خود
جمع و جور میکند و به نتیجه آن قاطع میگردد، در برابر شبهات فراوان همچون تارهاي عنکبوت میباشد، حتّی خودش هم
نمیداند درست حکم کرده یا به خطا، اگر صحیح گفته باشد میترسد خطا رفته باشد، و اگر اشتباه نموده امید دارد صحیح از آب
درآید، نادانی است که در تاریکیهاي جهالت سرگردان است، همچون نابینایی که در ظلمات پرخطر، به راه خود ادامه میدهد، او
نسبت به رأي خود همانند تارهاي عنکبوتی است که اگر آتش از آن بگذرد بهیچ وجه متوجّه نگردد. در علم؛ ریشهدار و قاطع
نیست تا بهره برد. همانند بادهاي تندي که گیاهان خشک را درهم میشکند، او نیز احادیث و روایات را درهم میریزد، تا به خیال
خود از آن نتیجهاي بدست آورد. بخدا سوگند نه آن قدر مایه علمی دارد که در دعاوي مردم، حقّ را از باطل جدا سازد، و نه براي
مقامیص: 592 که به او تفویض شده اهلیّت دارد، باور نمیکند ما وراي آنچه انکار کرده دانشی وجود دارد، و
غیر از آنچه او فهمیده نظریّه دیگري. اگر مطلبی بر او مبهم شد کتمان میکند، زیرا او خود به جهالت خویش آگاه است، خونهایی
که از داوري ستمگرانهاش ریخته شده صیحه میکشند، و میراثهایی که به ناحقّ به دیگران داده فریاد میزنند. شکایت به خدا
میبرم، از گروهی که در جهل و نادانی زندگی میکنند، و در گمراهی جان میدهند. از آنچه نداند پوزش نمیطلبد، و هر فتوا و
حکمی از او در ماتم و شیون است، و مواریث از دست او مینالند، و بخاطر حکم و قضاي او فرج حرام حلال؛ و فرج حلال حرام
144 - و نقل است که آن حضرت علیه السّلام پس از آن فرمود: اي ( میشود، ما را از أهل آن میستاند و به نااهل میدهد. ( 1
مردم، بر شما باد به طاعت و شناخت کسی که به شناختش معذور نیستید، زیرا که آن علمی که آدم علیه السّلام بدان فرود آمد، و
همه آنچه پیمبران بدان واسطه برتري جستند تا برسد به پیغمبر شما خاتم النّبیّین همگی نزد عترت پیغمبرتان محمّد صلّی اللَّه علیه و
آله است، پس در کجا سرگردان شده و بکجا میروید؟ اي کندهشدهگان از صلبهاي أصحاب کشتی [نوح] مثل عترت در میانتان
الاحتجاج، ج 1، ص: 593 همچون کشتی نوح است، پس بر آن سوار شوید، و همچون نجات یافتگان در آن کشتی؛ هر که بر آن
درآید نیز نجات یابد، و من به آنچه میگویم به سوگند درست گرو این گفتار هستم، و سخن زور نمیگویم، و واي بر آنکه روي
در میان شما دو چیز » : برتابد، سپس واي بر آن کس که روي برتابد، آیا این حدیث پیغمبرتان در حجّ وداع به شما نرسیده که فرمود
سنگین و گرانبها میگذارم، اگر بدان چنگ زنید هرگز پس از من گمراه نشوید: قرآن و عترت من أهل بیتم، و این دو از هم جدا
بدانید که این آب خوشگوار و شیرین است ،« نشوند تا در کنار حوض بر من درآیند، پس بنگرید چگونه در باره آن دو رفتار کنید
پس بیاشامید، و آن دیگر آب شور و تلخ است و از آن بپرهیزید.
[احتجاج آن حضرت- علیه السلام- با رأس الیهود]
145 - از حضرت أمیر علیه السّلام نقل است که به رأس الیهود فرمود: شما ( [احتجاج آن حضرت- علیه السلام- با رأس الیهود] ( 1
در دینتان چند فرقه شدید؟ گفت: بر چند و چند فرقه. حضرت علیه السّلام فرمود: کذب بافتی! سپس روي به مردم نموده و فرمود:
بخدا قسم اگر مسند برایم بیندازند و بر آن نشینم به أهل تورات و أهل انجیل و أهل زبور و أهل قرآن به کتاب خودشان قضاء و
صفحه 178 از 184
داوري نمایم.ص: 594 یهود هفتاد و یک فرقه شد، که هفتاد فرقهاش جهنّمی و تنها یک فرقهاش أهل بهشت است،
و آن همان فرقهاي است که از یوشع بن نون وصیّ موسی علیه السّلام پیروي کردند. و نصاري هفتاد و دو فرقه شدند، هفتاد و یک
فرقهاش أهل دوزخ و تنها یک فرقه ایشان أهل بهشت شدند، و آن همان گروهند که از شمعون وصیّ عیسی علیه السّلام پیروي
کردند. و این امّت نیز هفتاد و سه فرقه خواهند شد، که هفتاد و دوتاي آنها در آتشند و تنها یک فرقهاش أهل بهشتند، و آن فرقهاي
است که از وصیّ محمّد صلّی اللَّه علیه و آله پیروي خواهند کرد- در این حال دست مبارك خود را بر سینهاش زد- سپس فرمود:
سیزده فرقه از آن هفتاد و سه فرقه تماما دوستی و مودّت مرا میپذیرند، که تنها یکی از این سیزده فرقه أهل بهشتند، و ایشان گروه
میانهرو هستند، و دوازده فرقه الباقی همه أهل آتشند.
[بیانات آن حضرت- علیه السلام- در باره روزگار فتنه]
146 - از مسعدة بن صدقه، از حضرت صادق علیه السّلام نقل است که ( [بیانات آن حضرت- علیه السلام- در باره روزگار فتنه] ( 1
أمیر المؤمنین علیه السّلام خطبهاي بدین شرح ایراد فرمود که:ص: 595 از رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله شنیدم که
شما چگونه خواهید بود وقتی که گرفتار فتنهاي شوید که در آن محیط افراد صغیر آن جوان شوند (کنایه از امتداد آن » : میفرمود
دارد) و پیران در آن فرسوده گردند، و بنوعی که جمعی آن را سنّت و آیین خویش سازند، و اگر تغییر یابد اعتراض کرده و گویند
که فعل منکري آورده، در آن محیط سنّت دستخوش تغییر شده و گرفتاري شدید گردد، و زن و بچّه به اسیري گرفته شوند و آن
فتنه همچون آتشی که هیزم را در بر میگیرد ایشان را گرفته و میسوزاند، و مانند سنگ زیرین آسیاب تمام درد را میچشند، مردم
سپس أمیر المؤمنین علیه السّلام در .« به غیر دین تفقّه کنند و بدون عمل تنها میآموزند، و دنیا را با عمل به آخرت طلب میکنند
حالی که گروهی از أهل بیت و شیعیان مخصوصش وي را همراهی میکردند بر منبر رفته و پس از حمد و ثناي الهی و صلوات بر
رسول خدا؛ فرمود: والیان پیش از ما متصدّي کارهایی بزرگ و امرهایی عظیم شدند و از روي عمد با رسول خدا صلّی اللَّه علیه و
آله مخالفت کردند، و اگر من مردم را از آن منع و امر به ترك آن نمایم، و بخواهم ایشان را به همان جایی که رسول خدا خواسته
بود برگردانم، تمام لشکرم از اطراف من پراکنده شوند، تا جایی که فقط من و معدودي از شیعیانم باقی بمانیم، همانها که به فضل
الاحتجاج، ج 1، ص: 596 و امامت من از کتاب خدا و سنّت پیامبر معرفت یافتهاند، فکر میکنید اگر من شما را امر کنم که مقام
إبراهیم علیه السّلام را به همان جا که رسول خدا گذارده بود برگردانید، و فدك را به ورثه فاطمه علیها السّلام ردّ کنید، و صاع و
مدّ رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله را به همان میزان سابق بازگردانید، و امر کنم که زمینهایی که خود پیغمبر براي افراد مشخّصی
قرار داده بود به ایشان پس دهید، و خانه جعفر بن ابی طالب را به ورثهاش باز پس داده و آن را خراب نموده و از مسجد خارج
کنم، و خمس را به أهل آن دهم، و هر قضاي به جوري را ردّ کنم، و زن و بچّه اسیر بنی تغلب را آزاد کنم، و آنچه از زمین خیبر
تقسیم شده همه را برگردانم، و دیوان عطا را تعطیل کرده، و همانند رسول خدا آن را عطا کنم، و آن را دست به دست توانگران
قرار ندهم چه خواهد شد؟!. ( 1) بخدا سوگند، به مردم فرمان دادم که در ماه رمضان جز نمازهاي واجب را به جماعت نخوانند؛ که
اسلام و أهل آن هلاك شد، سنّت عمر دستخوش تغییر شد! او از » : یکی از افراد جنگجوي لشکرم که شمشیرش با ما بود فریاد زد
تا اینکه ترسیدم نکند در ناحیهاي از لشکرم بر من شورش شود،ص: «! اقامه نماز به جماعت در ماه رمضان نهی کرد
597 بار خدایا از این همه گرفتاري که از جانب سران گمراهی و داعیان به آتش به من و این امّت رسید تنها به تو اظهار شکایت
میکنم!. و بالاتر از همه سهم ذوي القربی یا همان خویشاوندانی است که خداوند دربارهاشان فرموده: وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْءٍ
فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبی وَ الْیَتامی وَ الْمَساکِینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ و این تنها مختصّ ما است إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ ما أَنْزَلْنا
عَلی عَبْدِنا یَوْمَ الْفُرْقانِ- انفال: 41 بخدا که منظور از ذوي القربی ماییم، همانها که خداوند ایشان را مقرون به خود و پیامبرش
صفحه 179 از 184
فرموده. پس فرمود: براي ما در صدقه هیچ نصیبی قرار نداد، خداوند سبحان پیامبر خود و ما را اکرام داشت از اینکه به ما اوساخ
اموال مردم را بخوراند.